موسسه حقوقی بین المللی دادگستران با یکدهه فعالیت تخصصی مشاوره وکالت داوری

موسسه حقوقی بین المللی دادگستران با یکدهه فعالیت تخصصی مشاوره وکالت داوری

#موسسه_حقوقی_بین_المللی_دادگستران عدالت مدارآخرین عصر معروف به دادگستران، با یک دهه سابقه ارائه خدمات حقوقی قضائی اعم از مشاوره در امور خانواده حقوقی تجاری کیفری؛ داوری؛ وکالت؛ معاملات داخلی و بین المللی؛ با مشاورین و وکلاء پایه یک دادگستری " #09333131303
موسسه حقوقی بین المللی دادگستران با یکدهه فعالیت تخصصی مشاوره وکالت داوری

موسسه حقوقی بین المللی دادگستران با یکدهه فعالیت تخصصی مشاوره وکالت داوری

#موسسه_حقوقی_بین_المللی_دادگستران عدالت مدارآخرین عصر معروف به دادگستران، با یک دهه سابقه ارائه خدمات حقوقی قضائی اعم از مشاوره در امور خانواده حقوقی تجاری کیفری؛ داوری؛ وکالت؛ معاملات داخلی و بین المللی؛ با مشاورین و وکلاء پایه یک دادگستری " #09333131303

#مرثیه ای در #اربعین_حسینی #امروز_زمان_را_از_دست_ندهیم. سیدمهدی_جلالی_شاد

ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار
آمد بـه منزل کاروان، منزل نگهدار
محمل مران، محمل مران، شهر دل اینجاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
این جا بهار بی خزانِ من خزان شد
از برگﹾ برگ لاله هایم خون روان شد
این جا همه ی دار و ندارم را گرفتند
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند
این جا بـه خاک افتاده بودو هست عباس
هم مشک خالی، هم علم، همدست عباس
این جا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
این جا ز آل الله منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
این جا صدای العطش بیداد می‌کرد
بر تشنه کامان آب هم فریاد می‌کرد
این جا همه ی از آل پیغمبر بریدند
ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند
این جا ظلم بر عترت و بر آل گردید
قرآن بـه زیر دست و پا پامال گردید
این جا بـه خون غلطید یک گردون ستاره
این جا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره
این جا زدند آل علی را ظالمانه
شد یاس ها نیلوفری از تازیانه
این جا چو از خانه بـه دوشان خانه می سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت
این جا بـه گردون رفت دود آه زینب
حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب
این جا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد
این جا زگریه ناقه ها در گِل نشستند
دُردانه های‌ وحی در محمل نشستند
ای کربلا! گل های‌ سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟
با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟
خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست
پیراهن آوردم بـه همره، یوسفم نیست
تصویر درد و داغ در آیینه دارم
چون آفتابﹾ آتش درون سینه دارم
خاموش ودر دل گفت و گو با یار دارم
در سینه داغ هیجده دلدار دارم
بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
ای کاش من با ان سه ساله مرده بودم
اشکم بـه رخ آهم بـه دل سوزم بـه سینه
بی تو چگونه من روم سوی مدینه
ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد
گیرم کـه زنده راه یثرب را بپویم
زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟
بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
این صفحه با سوز خود میثم بخواند

نظرات 3 + ارسال نظر
هدایتی دوشنبه 5 مهر 1400 ساعت 06:36 ب.ظ

مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت

هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت

حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب

که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت


اربعین حسینی بر همگان تسلیت

ستاری دوشنبه 5 مهر 1400 ساعت 02:38 ب.ظ

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت

نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت

چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید

که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت

سادات دوشنبه 5 مهر 1400 ساعت 02:09 ب.ظ

بنازم آنکه دایم گفتگوی #کربلا دارد

#دلی چون جابر اندر #جستجوی #کربلا دارد

#دلش چون #کربلا کوی #حسین است و نمی داند

که همچون دوردستان #آروزی_کربلا دارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد